گاهی شبها از پریود شدن متنفرم، باور کنید گاهی همه چیز آنقدر مبتذل هست که لازم نباشد هورمونهایت لوس بازی دربیاروند، گاهی حد نیاز به صحبت کردن و عزاداریای که در این شبها دارم آزارم میدهد، و بیشتر از آن این آزارم میدهد که نمیدانم با که صحبت کنم، و اگر قرار است صحبت کنم باید از چه صحبت کنم، مبتذل ترین قسمت ماجرا همین است، همین که تو رنجی داری که نمیشناسی ش، وقتی چیزی را نمیشناسی چطور باید از آن به دیگران بگویی... توی توییتر گشت میزنم یکی از این لینکهای ناشناس پیدا میکنم، برایش مینویسم، مینویسم، مینویسم، مینویسم... و ارسال میکنم، لینک ناشناس احتمالن قرار نیست از چیزی ناراحت شود نگران آدم نمیشود، و نسبت به تحریک پذیری تو خنثی است... یک دقیقهی بعد پیام میآید پاسخی از لینک ناشناس دارم و برای خواندن آن لازم است حق عضویت پرداخت کنم، واقعن؟ اینهمه بیچارگی کشیده ام تا کسی را پیدا کنم که حرف نزند و کمیگوش کند، حالا بیایم پول بدهم تا او هم حرف بزند، صفحهی پیامک را پاک میکنم، حرفهایم را زده ام، یک آدمیهم که نمیدانم کی و کجاست خوانده است، من پاسخی نمیخواهم، سرمایه داری برای یک بار هم که شده باخته است :)
دنیای موزیکال وست اِند (انتهای غربی) بازدید : 591
دوشنبه 21 ارديبهشت 1399 زمان : 9:22